سلول های بدن انسان باسوزاندن سوخت کربنی، انرژی لازم برای حرکت ماهیچه ها را فراهم میکنند؛ امید به تغییر، فرد را در چندراهی تصمیم قرار میدهد؛ با انتخاب مسیر، حرکت نیاز است؛ فقط به انفجار وضعیتی پرآشوب که هر جزء در حال ارتعاش بوده و جنبش محض، معرف هر لحظه آن است.
با توجه به همین مضمون، به سراغ طبیعت رفتیم که آفرینشگرحرکت و سکون است
فوران یک آتشفشان، مصداقی دقیق برای مفهوم حرکت و جنبش است؛ انفجارهای زیر پوسته، شلیک گدازه به شعاعی غیرقابل تصور، ستون قطور دوده و خاکستر، جریان ماگما با دمای خورشیدی و صدای کرکننده ی غیرقابل پیش بینی.

ایسلند کشور آتشفشان های بیشمار است؛ تعداد بسیاری از آنها فعال بوده و به شکل متداول و در بازههای زمانی متعدد فوران میکنند در سال ١٩٤٧ جان لایفز، آهنگساز ایسلندی، شاهد یکی از این فورانهای مهیب بود؛ او ِ مسحور این عظمت خشن شد؛ صدای انفجارها و برخورد گدازه های داغ و طعم دوده ی سوخته معلق و پیشرونده، وجدی از جنس موسیقی در وی برانگیخت.

قطعه هایی که لایفز براساس این تجربه نوشت و نام همین آتشفشان را بر آن گذاشت، از بلندترین قطعات موسیقایی، از لحاظ شدت و دینامیک است.

وسواس او در دستیابی به این دینامیک صدا به حدی بود که از صدای شلیک توپ وتفنگ های جنگ دوم جهانی استفاده کرد و نوازنده اُرگان را واداشت تا با چکش بر کلاویه ها بکوبد این سفر از یک پدیده طبیعی تا فرم موسیقایی، که حرکت، نبوغ هنری، جنبش و عمل در تمام آن پیداست، الهام بخش ما در درونمایه و طراحی مجموعه پاییز و زمستان پیش رو است.

مانند جان لایفز، ما نیز نام مجموعه را به نام آتشفشان ایسلندی گذاشتیم: